بسم الله الرحمن الرحیم.
لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم
بار دیگر منافقان کوردل پیراهن فتنه را تجدید کرده و با تلبس آن به بهانه حمایت از از مردم مصر روز 25 بهمن را عرصه فتنه و آشوب قرر دادند ... لیکن به مصداق و لا یحیق مکر السیئ الا باهله شر این مکر و حیله به خودشان بازگشت و بیش از پیش شرمساری و روسیاهی آقایان موسوی و کروبی و همراهان داخلی و خارجی شان رقم خورد. و باز این اطمینان حاصل گردید که درخت طیبه انقلاب اسلامی ایران را بیمی از چرخ غدار نیلوفری و سبزک هرز نیست.
کوردلان برآنند که به خیال خام خود درخت برومند طیبه انقلاب را ضربتی سخت زنند یریدون ان یطفئوا نور الله بافواههم لیکن غافل از آنکه این اقدام آنان بی آنکه خود بفهمند نمایش اقتدار نظام توانمند جمهوری اسلامی خواهد بود و پیام والای آن را بیش از پیش بسط خواهد داد که و یأبی الله الا ان یتم نوره ولو کره الکافرون.
ما وبلاگ نویسان سرویس پارسی بلاگ نیز همگام با ملت فهیم ایران اقدامات خائنانه آقایان کروبی و موسوی و همراهان آنان را که سعی در تضعیف نظام اسلامی داشته و منجر به شهادت دو تن از بسیجیان برومند این مرز و بوم و مجروحیت عده ای از هموطنانمان گردید را محکوم نموده و از آنجا که از سویی جزاء السیئة سیئة مثلها و از دیگر سو سران فتنه بارها و بارها نشان داده اند که مغز کوچک و همت ناقصشان را یارای درک کرامت و بزرگ منشی نظام اسلامی نیست از مراجع محترم قضایی خاصه ریاست محترم قوه قضائیه حضرت آیت الله لاریجانی قاطعانه خواستار بازداشت، محاکمه و اشد مجازات سران فتنه به اتهام فساد فی الارض هستیم و براستی هیچ مصداقی جز مفسد فی الارض زیبنده آقای کروبی و موسوی نخواهد بود. بی تردید محاکمه سران فتنه و خلع لباس آقای کروبی و در نهایت اشد مجازات آنان، چشمان دوستداران نظام اسلامی را روشن ساخته و دسیسه های دشمنان دین را بیش از پیش نقش بر آب خواهد ساخت.
وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ
منتظر
چه روزها که یک به یک شد نیامدی!
چه روزها که در گلو رسوب شد نیامدی!
خلیل آتشین سخن تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی!
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شدنیامدی!
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح*ظهر*نه*غروب شد نیامدی!
* آقای جمعه های من پس کی می آیی!؟ آخر تا به کی این انتظار !؟
واقعا توی این جامعه ی ما کم کم خداهایمان که نه خداهایشان سنگو چوب که چه عرض کنم شیطان پرستی شد نیامدی!
آقای من کاش حداقل از سنی و وهابی می کشیدی ولی متاسفانه همین شیعه های خودمان هستند که دل تو را بیشتر خون میکنند از مذهبیش گرفته با دروغاشو
ریا بازیاشو غیبتاش تا سوسولش!
آی آدما!؟فکر نکنیم اگر یه گوشه بشینیمه فقط دعا کنیم آقا ظهور می کنن نه خیر باید هرچه زودتر بلند شیمو یک کاری بکنیم
<اللهم عجل الولیک الفرج>>
پیامک علمایی!
گفتم که الف
گفت دگر
گفتم هیچ<در خانه اگر کس است یک حرف بس است>
بارها گفته ام و بار دگر می گویم کسیکه بداند هر که خدا را یاری کند خدا همنشین اوست
احتیاج به هیچ وعظی ندارد!! (آیت الله بهجت)
روایت عشق
دیروز از هرچه بود گذشتیم،امروز از هرچه بودیم!
آنجا پشت خاکریزبودیم و اینجا در پناه میز!
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود!
جبهه بوی ایمان میداد واینجا ایمانمان بو می دهد!
خاطره ای از شهید غلامی:
جنگ تمام شده بود و بسیاری از شهدا جا مانده بودند . دلمان پیش آنها بود . باید می رفتیم و بر می گرداندیمشان ؛اما منطقه حساس بود و موافقت نمیکردند .
بالاخره یک فرصت ده روزه گرفتیم . گذشته از دوری راه ، دور و برمان پر از میدانهای گسترده مین بود .
چند روزی کارمان جستجو ، سوختن زیر آفتاب و دست خالی برگشتن بود .
فرصت ما روز نیمه شعبان به پایان می رسید . بعضی بچه ها پیشنهاد کردند کار را تعطیل کنیم و روز عید ، به خودمان برسیم .
اما شهید غلامی گفت : (( نه ، تازه امروز ، روز کار است و باید عیدی خود را امروز از آقا بگیریم .)) همه به این امید حرکت کردیم ، ناامیدتر شدیم .
آفتاب داشت غروب می کرد که صدای ناله و توسل شهید غلامی بلند شد : « آقا جون دیگه خجالت می کشیم تو روی مادرای شهدا نگاه کنیم ... »
باید وداع می کردیم و بر می گشتیم . بغض توی گلوی بچه ها ترکید و به گریه افتادند .
چند لحظه بعد ، فریاد شهید غلامی که رفته بود شاخه شقایقی را برای معراج شهدا از ریشه بیرون بیاورد ، میخکوبمان کرد . به سویش دویدیم ... شقایق درست روی جمجمه شهیدی سبز شده بود !
چه حالی می شدی در این غروب نیمه شعبان ، اگر می دانستی نام این شهید ، « مهدی منتظر القائم » است!!!
تسلیت
دانی که چرا چوب شود قسمتش آتش؟
بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است!
دانی که چرا آب فرات است گل آلود؟
شرمندگی اش از لب عطشان حسین است!
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش؟
زیرا که خدا نیز عزادار حسین است
*آیا میدانید اولین کسی که بر امام حسین گریه کرد چه کسی بود؟
حضرت آدم حتما تعجب کردید!ولی مصیبت امام حسین اینقدر بزرگ است که حتی اولین انسان روی زمین هم بر او گریست!
هنگامی که آدم از بهشت رانده شدوجبرئیل اسامی پنج تن آل عبا را برای توبه ی حضرت آدم خواندتا توبه اش به حق این پنج تن
پذیرفته شود همین که به نام امام حسین رسید بی اختیار اشک از دیدگانش جاری شد! از جبرئیل پرسید:چرا هنگام بردن نام حسین
قلبم شکست و اشکم جاری شد؟سپس جبرئیل هم مصیبتهای ابا عبدالله را در کربلا برای او گفت و وی بسیار گریست........
*حتما میدانید که گریه ی خالصانه بر امام حسین باعث آمرزش گناهان وشفاعت حضرت فاطمه است و روایات زیادی هم دراین خصوص آمده است
ولی این بحث را میشه مطرح کرد که در گریه ی بر امام حسین آدما چند دسته می شوند:1)اونایی که خالصانه گریه میکنند که در بالا اشاره کردیم
2)اونایی که گریه میکنند ولی به خاطر غم و غصه های خودشونه!3)اونایی که در مجلس امام حسین میشینند ولی اشکشون در نمیاد که این به خاطر گناهانی است که مانع است 4)اونایی که با اینکه اشکشون در نمیاد
ولی ارتباط خالصانشون هنوز برقرار این دسته آدما مثل کسایی هستند که شوک بهشون وارد شده
در واقغ فرق دسته ی اول وچهارم را توی این دو کلمه ی عربی براتون مشخص می کنم:(بکاء)و (تباکی)
شخص بکاء یعنی ادمای دسته ی اول و شخص تباکی یعنی آدمای دسته ی چهارم که فرقشون ته گریشونه وشباهتشون به اینه که هر دوشون اون اتصالرو دارن!
نتیجه:حالا هرکس خودشو نظاره کنه ببینه توی این ایام محرمی که گذشت جزء کدوم دسته بوده......؟؟!!